نام کامل:علیرضا محمد                             پست بازی:مدافع
تاریخ تولد:23 تیر 1360                              محل تولد:تهران
محل زندگی:تهران                                    وضعیت تأهل:متأهل
تیم فعلی:گهر دورود                                  تیم های قبلی:فجر_پیکان _شهاب زنجان_راه اهن_ پرسپولیس
              
[tr][td]از
روزي كه او از تيم راهآهن به پرسپوليس پيوست، جناح راست اين تيم را به يكي
از نقاط قوت پرسپوليس تبديل كرد و با دوندگيهاي بي امان خود، مهرهاي قابل
اتكا هم در كارهاي هجومي و هم در كارهاي دفاعي به شمار ميرود.از نكات بارز
شخصيت عليرضا، داشتن روحيهاي بسيار شاد است كه همين امر باعث محبوبيت او
بين بازيكنان پرسپوليس شده.او كه بين بچههاي پرسپوليس به «علي ممد» معروف
است، آرزو دارد روزي بتواند در فوتبال اسپانيا بازي كند.البته قبل از آن
درخشش در تيم ملي ايران از مهمترين دغدغههاي زندگي عليرضا محمد است.در
فضايي بسيار صميمي با مدافع هميشه خندان پرسپوليس به گفتگو نشستهايم كه شما
را به خواندن آن دعوت ميكنيم.

بچه آرياشهر تهران

متولد 23 تيرماه سال 1360 در تهران هستم.فكر ميكنم ساعت 4 بعدازظهر به دنيا
آمدم.يك خواهر و سه برادر دارم و من بچه سوم خانواده هستم.پدرم بازنشسته
ارتش و مادرم خانهدار است.بزرگ شده محله بلوار فردوس و آرياشهر هستم.همه
ميگويند شبيه پدرم هستم.نام علي را پدرم و نام رضا را مادرم برايم انتخاب
كردند كه تركيبي از هر دو نام يعني عليرضا را برايم درنظر گرفتند.

من هم مثل همه فوتباليستها كارم را از زمينهاي خاكي شروع كردم و به دليل
عشق و علاقهاي كه به فوتبال داشتم، همه دوران نوجواني و مدرسهام به فوتبال
گذشت و بعد براي دوران سربازي به تيم فجرسپاسي شيراز پيوستم.مدت دو سال در
اين تيم بودم، تا اين كه مورد توجه تيم پيكان قرار گرفتم و مدت دو سال زير
نظر دكتر ذوالفقارنسب كار كردم.در همين ايام به تيم ملي جوانان نيز دعوت
شدم، ولي به دليل بي تجربگي خط خوردم.بعد از پيكان 2 سالي را در تيم شهاب
زنجان گذراندم و بعد هم با نظر آقاي فيروز كريمي به تيم راهآهن پيوستم.من
همه فوتبالم را مديون فيروز كريمي هستم...30 سال زندگيام فقط فوتبال بود،
اين رو بنويسيد كه شغل ديگري هم جز فوتبال ندارم.

حضور در پرسپوليس

زماني كه راهآهن بودم، قراردادم اجازه نميداد از اين تيم جدا شوم.براي همين
بعد از سال سوم حضورم در اين تيم، بازيكن آزاد شناخته شدم و به تيم محبوبم
يعني پرسپوليس پيوستم.در آن زمان آقاي كاشاني و استيلي در راس پرسپوليس
بودند و در واقع من با نظر آنها جذب پرسپوليس شدم.(سال 86)

اما باختهاي پياپي در شهرآورد؟ محمد ميگويد: «واقعا تلختر از اين نميشود!
ما سال قبل هم دوبار بازي را باختيم و امسال هم كه ديديد چطور شد.همه
هواداران توقع پرسپوليس مقتدر را از ما دارند.ما چهار بازي مداوم به
استقلال باختهايم و اين امر براي هيچ پرسپوليسي قابل هضم نيست.من به همه
هواداران حق ميدهم كه ناراحت باشند و جز شرمندگي چيزي ندارم.ما واقعا
بدشانس هستيم.در بازيهاي سال قبل مشكل داوري داشتيم و امسال هم اگر ضربه
پنالتي ما گل ميشد جريان بازي به كلي تغيير ميكرد.»

تيم ملي

در زمان قطبي چند بار دعوت شدم كه يك بار هم در اردوي تيم ملي مصدوميت
گريبانگيرم شد و چهار هفتهاي از ميادين دور بودم.ولي در مجموع همه هدفم
رسيدن به جايگاهي ثابت در تيم ملي است كه اميدوارم با ارائه بازيهاي خوب در
پرسپوليس به اين مهم دست يابم.بايد ابتدا در عرصه باشگاهي به ثبات برسم و
بعد بتوانم مدعي پوشيدن پيراهن تيم ملي شوم.

از ميان حرفهاي عليرضا محمد

فكر ميكنم در حملات خوب اضافه ميشوم و استارتهاي انفجاري خوبي در زمان حمله دارم.

اولين پولي كه از فوتبال گيرم آمد 800 هزار تومان بود كه از پيكان گرفتم.

ديپلمم را به زور گرفتم و تا دلتان بخواهد، سابقه تجديدي دارم.بچه خيلي
شلوغي بودم و بسيار زياد شيطنت ميكردم، ولي هيچ وقت اهل شرارت و دعوا
نبودم.همه شلوغ كاريهاي من در حد شيطنتهاي كودكي بود.

اصلا سينما نميروم.هميشه سينما را به خانه ميآورم.در خانه بيش از 1000 سي
دي فيلمهاي مختلف دارم.عاشق فيلمهاي ترسناك هستم، آن هم در نيمههاي شب با
چراغ خاموش تنهايي بشينم و فيلم ترسناك تماشا كنم.در سينماي ايران هم از
ديدن دو فيلم لذت بردم، يكي مارمولك و ديگري هم اخراجيها!

عاشق بازي امين حيايي و پرويز پرستويي هستم.در تلويزيون كار مهران مديري را دوست دارم.

صداي رضا صادقي و محمد اصفهاني را خيلي دوست دارم.

گيتار را خيلي دوست دارم و دلم ميخواهد نواختن آن را نيز بياموزم. البته طبل زدن را خوب بلدم!

در زندگي خيلي زياد برنامهريزي ميكنم و به قولهايي كه ميدهم پايبندم.
البته اين را هم بگويم كه از وقتي ازدواج كردهام، بسيار منظمتر شدهام.
خرداد سال 1384 ازدواج كردم.

در زندگي خيلي زياد اهل ريسك كردن هستم؟ مثلا دو سه سال پيش يك ماشين بدون
سند خريدم و 45 ميليون تومان سرم كلاه رفت! * از دروغ متنفرم !هر وقت
عصباني ميشوم، حسابي قاطي ميكنم و بسيار جوشي هستم.

خيلي زود عصباني ميشوم و داد و بيدادي هستم! * عاشق شمال هستم و دريا! خوب
به ياد دارم اولين مسافرت با همسرم رفتيم مشهد و بعد هم چند روزي شمال
بوديم.

هر دوره 200 تا 300 هزار تومان قبض موبايلم ميآيد. از پيامك متنفرم و اصلا حوصلهاش را ندارم ؛ يعني جانم در ميآيد تا يك اوكي بدهم.

ما فوتباليستها كه نه پنجشنبه، جمعه داريم و نه تعطيلات !هميشه درگير
تمرين و مسابقات هستيم، ولي نميدانم چرا يكشنبهها را خيلي دوست دارم.

دست فرمان خيلي خوبي دارم و به شدت عشق سرعت هستم.

[/td] [/tr] [tr] [td]









 
[/td] [td] [/td][/tr]